گاهی اوقات ما آدمیان برای انجام وظایفمان از ابزارها یا روش‌هایی بهره می‌بریم که از رده خارج بوده و یا با اهداف واقعی ما مطابقت ندارند.

این کار مثل خوردن یک کاسه سوپ با استفاده از چنگال است.

چنگال ابزاری فوق‌العاده است – مخصوصاً زمانی که می‌خواهید یک جسم سخت را در ظرفتان تکه‌تکه کنید و یا یک تکه از غذا را در جای خود به برش‌هایی با اندازه‌ی دلخواهتان تقسیم کنید. اما همین ابزار خوب، وقتی از آن برای خوردن سوپ استفاده شود، باعث اتلاف زمان شده و اگر سوپ شما سوپی رقیق باشد و برش‌های کمی از سبزیجات و گوشت در آن باشد، این اتلاف زمان بیشتر هم خواهد شد.
می‌دانید چه چیزهای دیگری حکم همین چنگال را دارند؟

استفاده از تحقیقات مشارکتی کارمندان برای اندازه‌گیری و شناخت فرهنگ شرکت. هدف چیست؟ تفسیر نتایج، و در نهایت استفاده از آن‌ها برای تعیین این امر که چگونه باید سطوح بالاتری از رضایت کارکنان، تجربه‌ی بهتر مشتریان و ارتقای سطح بهره‌وری کسب‌وکار را به دست آورد. اما این شیوه موثر نیست.

هر چنگال تعدادی دندانه دارد که می‌تواند تعداد معینی از محتویات ظرف شما را برای خوردن و تست‌کردن غذای محبوبتان در هر نوبت بلند کند. به همین طریق، هر تحقیق تعداد معینی سوال دارد که انتظار داریم بهترین سوالات ممکن برای پرسیدن باشند و پس از انجام آن تحقیقات ما بدل به سلطان فرهنگ گردیم.

اعترافات شجاعانه شرکت گالوپ[۱]

در ژانویه ۲۰۱۶، شرکت گالوپ پانزدهمین سالگرد ارائه‌ی نظرسنجی در زمینه‌ی تعامل در سرتاسر جهان را جشن گرفت و شجاعانه در آن اعتراف کرد که در تمام مدت سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۶، سطح مشارکت کارکنان به طور میانگین تنها ۲ درصد افزایش یافته است.

 

وقت آن رسیده که چنگال‌ها را پایین آورده و قاشق را برای درک فرهنگ و مشارکت بالا آوریم.

قاشق فرهنگ رویکرد نسبتاً مشخصی در مورد آموزش دادن به افراد در مورد ساختار و سازوکار فرهنگی که در آن زیست می‌کنند، دارد. بدین طریق، “روش قاشق” به افراد کمک می‌کند تا در موضوع مستغرق شده و دانش و درک وسیع‌تری در مورد فرهنگ به دست آورند. بدین ترتیب آن‌ها می‌توانند اطلاعات حیاتی برای کارکردن با فرهنگ را با توجه به این مسائل به دست آورند:

  • چگونه فرهنگ شکل می‌گیرد؟
  • چه کسی مالک فرهنگ است؟
  • اصول و آداب روزانه و حیاتی‌ برای موثر و پویا نگه داشتن فرهنگ کدام‌اند؟
  • چگونه فرهنگ برای افزایش رضایت شغلی و تجربه‌ی بهتر مصرف‌کنندگان به کار گرفته می‌شود؟
  • کارکرد روزانه‌ی فرهنگ چیست و چگونه می‌توان از آن در جهت تحقق سطوح عملکردی مورد انتظار سازمان‌ها بهره جست؟
  • چه کسی فرهنگ را پیش می‌برد و چه زمانی این کار را انجام می‌دهد؟
  • چگونه فرهنگ باعث قوام و یا تخریب استراتژی کسب‌وکار می‌شود؟

  در اولین تلاش برای درک فرهنگ، افراد به سرعت در میان فرهنگ جابجا شده و به دنبال بیشینه‌سازی منافع خود از طریق هدایت و جهت‌دهی آن به سمت ترجیحات خود می‌گردند. سودبردن کارکنان، مشتریان، تامین‌کنندگان، صاحبان کسب‌وکار و رهبران مسیرهایی است که هریک از این ذی‌نفعان به دنبال تحقق آن است.

 

به یاد داشته باشید که قاشق مقدار بیشتری از سوپ را نسبت به بهترین و محبوب‌ترین چنگال‌ها جمع کرده و انتقال می‌دهد.

فرهنگ در محیط کار قاشقی فوق‌العاده پیشنهاد می‌کند که می‌تواند به شما برای جذب قطعات بزرگ‌تری از فرهنگ یاری رساند. این امر برنامه‌ی برنامه‌ریزی فرهنگی نام دارد و آن‌قدر تواناست که حتی می‌توانید آن را در مقام یک ملاقه – و نه تنها یک قاشق – تصور کنید.

همان‌طور که قطعات بزرگ سوپ در انتهای ظرف جمع می‌شوند، ثابت شده است که رفتن به اعماق پایین‌تر فرهنگ ما را موفق به جذب قطعات بزرگ‌تر آن می‌کند.

پس منطقی‌تر آن است که به جای آن‌که هر سال از چنگال تحقیقات مشارکتی که توانایی تحقق نتایج دلخواه را ندارد استفاده کنید، یک‌بار برای همیشه از ملاقه‌ی برنامه‌ریزی فرهنگی بهره ببرید.

کارکردن با این برنامه، به شما همه‌ی چیزهایی که را می‌خواهید در مورد فرهنگ سازمانی بدانید به دست داده و همچنین توانایی، اعتماد به نفس بالا و فرآیندهایی اصلاحی به شما می‌دهد که می‌توانید از آن‌ها برای قدرتمندتر کردن سازمانتان استفاده کنید. در زیر مقایسه‌ای از چنگال تحقیقات مشارکتی و قاشق برنامه‌ریزی فرهنگی آمده است:

تحقیقات مشارکتی

برنامه‌ریزی فرهنگی

در مورد فرهنگتان نکاتی را گوشزد می‌کند.

برروی فرهنگتان کار می‌کند.

 

منفعلانه است.

تعاملی است.

این ذهنیت را به وجود می‌‌آورد که مشاوران مالکین فرهنگ هستند.

این ذهنیت را به وجود می‌آورد که افراد مالک فرهنگ هستند.

پدیده‌ای عمومی برای تمام بازار است.

مختص فرهنگ شماست.

فرهنگ را به روش‌های بیرونی پیوند می‌دهد.

فرهنگ را به طور مستقیم به استراتژی کسب‌وکار شما پیوند می‌دهد.

نیاز به سرمایه‌گذاری سالانه و استفاده از نیروهای خارج از شرکت دارد.

تنها یک‌بار نیاز به سرمایه‌گذاری برروی نیروهای بیرونی دارد.

اطلاع می‌دهد و گوشزد می‌کند.

آموزش می‌دهد و الهام می‌بخشد.

مناسب شرکت‌های قرن بیستم است.

مناسب شرکت‌های قرن بیست و یکم است.

https://www.linkedin.com/pulse/eating-soup-forks-michael-henderson/?lipi=urn%3Ali%3Apage%3Ad_flagship3_company%3BkIvOCXtjTFqr7O1u1aCyAg%3D%3D

[۱] Gallup

خوردن سوپ با چنگال

اشتراک گذاری

Leave a Reply

Your email address will not be published.